تحولات منطقه

مشاغل، جایگاه‌هایی هستند که توسط سازمان‌ها ایجاد شده‌اند و هر کدام اقتضائات خاص خودشان را دارند. همچنین هماهنگی شغل با نیازهای سازمان نیز مهم است. بیشتر مشاغل همچنان باید توسط آدم‌ها انجام شوند، چراکه آنها عنصر انسانی سازمان‌هایی بدون روح هستند که مشاغل را فراهم می‌کنند

کدام شغل‌ها از هجوم هوش مصنوعی جان سالم به در می‌برند؟ / می‌خواهند زنده بمانند
زمان مطالعه: ۵ دقیقه

یکی از دلواپسی‌ها و نگرانی‌ها درباره هوش مصنوعی و تاخت‌وتازش در زندگی بشر، آدم‌هایی هستند که با آمدن این فناوری کار و کاسبی‌شان از رونق می‌افتد یا از کار بیکار می‌شوند.

پیدایش این نوع از نگرانی‌ها البته اتفاق جدیدی نیست و چه بسا از زمان اختراع چرخ، بعدها انقلاب صنعتی و همچنین رواج ماشین‌ها و اتوماسیون در چرخه کاری و اداری، همواره ذهن آدمیزاد را به خودش مشغول کرده است.

حدس زدن دشوار است
ساده‌ترین مثال برای اینکه متوجه شوید چرا کاربرد هوش مصنوعی همیشه به معنای قلع و قمع مشاغل و از کار بیکار شدن گروهی از آدم‌ها نیست، فوتبال و وضعیت داوری این روزهایش است. داوری مسابقات فوتبال امروزی در بیشتر مناطق جهان (البته به جز ایران خودمان) با مثلاً پنج سال پیش متفاوت است. هوش مصنوعی در قالب وی‌ای‌آر به کمک داوران آمده اما حرفه داوری هنوز سرجای خودش است و نه تنها داوران بیکار و خانه‌نشین نشده‌اند بلکه هوش مصنوعی، شغل جدید هم ایجاد کرده و حالا به جز چهار نفر که در زمین، داوری را بر عهده دارند، حداقل چهار کمک‌داور هم در اتاق وی‌ای‌آر، مسابقه را قضاوت می‌کنند.
«گاردین» مقاله‌ای به قلم «دیوید رانسیمن» استاد دانشگاه کمبریج در همین زمینه دارد که «ترجمان» ترجمه آن را در ایران منتشر کرده است. «رانسیمن» می‌گوید: «در سال ۲۰۱۰ گزارش‌هایی منتشر شدند که هدفشان شناسایی مشاغلی بود که در اثر اتوماسیون، بیشتر در معرض نابودی قرار داشتند. در این میان، داوران ورزشی معمولاً در صدر فهرست قرار می‌گرفتند. شناخته‌شده‌ترین این پژوهش‌ها که در سال ۲۰۱۷ انجام شد ۹۸درصد احتمال می‌دادند در ۲۰ سال، داوری ورزشی به‌تدریج توسط رایانه‌ها حذف خواهد شد.دانستن اینکه بساط کدام مشاغل با آمدن هوش مصنوعی احتمالاً برچیده خواهد شد کماکان به‌طرز شگفت‌آوری دشوار است. هرچند می‌توانیم مطمئن باشیم که گستره و ویژگی‌های اشتغال تغییر خواهند کرد.
اغلب پژوهش‌ها درباره خطرات اتوماسیون، کار را به‌مثابه سلسله‌ای از وظایف قلمداد کرده‌اند که درنتیجه می‌توان آن‌ها را بر اساس توانایی دستگاه‌ها در برعهده ‌گرفتنشان ارزیابی کرد. این رویکرد فرض می‌گیرد موانعی که بر سر راه جایگزین‌کردن انسان وجود دارد صرفاً همان محدودیت‌های فعلی فناوری است که تا این لحظه شامل ناتوانی پیوسته در به‌نمایش‌گذاشتن تعدادی از مهارت‌های شناختی و حرکتی مختص انسان می‌شود. روبات‌ها در انجام وظایف تکراری عملکرد خوبی دارند، حتی زمانی‌که این وظایف به‌شدت پیچیده بوده و پردازش سریع داده‌های حجیم‌تر را به همراه داشته باشند؛ اما آن‌ها غالباً با شکل‌های ساده ارتباطات انسانی به مشکل برمی‌خورند. اگر شغل شما خلاقیت، قضاوت زیبایی‌شناسانه، حرکت نامشخص به معنای واقعی کلمه یا حساسیت اجتماعی را دربردارد، می‌توان گفت به احتمال زیاد موقعیتتان فعلاً در خطر نیست. روبات‌ها می‌توانند بنوازند، اما همچنان به انسان‌های آهنگساز نیاز دارند تا باورپذیر
 به نظر برسند». «رانسیمن» در ادامه به تعریف و ویژگی‌های امروزی «شغل» و تفاوت آن با «حرفه» اشاره می‌کند و سپس درباره نمونه‌هایی از مشاغل حرف می‌زند که مثلاً با وجود انقلاب صنعتی از بین رفته‌اند، اما مشاغل جدیدی مرتبط با ماشین‌ها، کارکرد و تعمیراتشان جای آن‌ها را گرفته‌اند و در نهایت انسان‌ها آن طور که تصور می‌شد خانه‌نشین نشده‌اند. او اضافه می‌کند: مشاغل، جایگاه‌هایی هستند که توسط سازمان‌ها ایجاد شده‌اند و هر کدام اقتضائات خاص خودشان را دارند. همچنین هماهنگی شغل با نیازهای سازمان نیز مهم است. بیشتر مشاغل همچنان باید توسط آدم‌ها انجام شوند، چراکه آن‌ها عنصر انسانی سازمان‌هایی بدون روح هستند که مشاغل را فراهم می‌کنند. اگر این‌گونه نبود، ماشین‌ها زمام امور را در
 دست می‌گرفتند.
اگر کماکان می‌پرسید سرانجام ما و مشاغلمان با وجود هوش مصنوعی چه خواهد شد، تاریخ درباره آنچه قرار است اتفاق بیفتد به ما و شما سرنخی می‌دهد . انقلاب صنعتی انواع بسیاری از کارها را در هم ریخت -به‌ویژه کار روی زمین- و شیوه‌های کلی زندگی را دگرگون ساخت. برای کسانی که می‌بایست از یک شکل زندگی بخورونمیر به شکلی دیگر کوچ می‌کردند، این دگرگونی توان‌فرسا بود. باوجود این، نتیجه نه شغلِ کمتر که مشاغلی به‌مراتب بیشتر بود. کارخانه‌ها دستگاه‌هایی را به کار گرفته بودند تا کارهایی را که پیش‌تر انسان‌ها انجام می‌دادند و یا اصلاً قادر به انجام آن نبودند سریع‌تر و اطمینان‌بخش‌تر انجام دهند. در همان زمان، مشاغل جدید در کارخانه‌ها ظاهر شدند، مشاغلی جدید همراه با وظایفی که تا پیش از آمدن ماشین‌ها نیازی 
به آن‌ها نبود. این الگو عیناً در تاریخ تکرار شده است؛ فناوری جدید جایگزین شیوه‌های مرسوم کار می‌شود که شکافی بسیار غم‌انگیز در پی دارد. اینکه گفته شود به‌زودی راه‌های جدید بسیاری برای گذران زندگی وجود خواهد داشت اندکی سبب تسلی افرادی است که شغل خود را از دست داده‌اند. اما این راه‌ها وجود 
خواهند داشت.

حرفی برای گفتن داریم
اما همیشه هم این‌طور نیست که برای نسل‌های قبلیِ نیروی کار، وظایف جدیدی ایجاد شود. این مسئله، بیش از همه در مورد اسب‌های بارکش صادق است. در قرن نوزدهم، بیشتر از همه در ایالات‌متحده، وابستگی شدیدی به کار اسب‌ها وجود داشت تا مردم و کالاها را جابه‌جا کنند. به‌واسطه این کار، مشاغل زیاد و متنوعی برای کسانی ایجاد شده بود که به دنبال حفظ کسب‌وکارهای وابسته به اسب بودند. بعدها با آمدن ماشین، فقط ۵۰ سال طول کشید تا اقتصاد وابسته به اسب در مناطق شهری تقریباً 
از بین برود. اما مشاغل بسیار متعددی ایجاد شده بودند تا نیازهای خودروها و ماشین‌ها را برطرف کنند. آیا همان اتفاقی که برای اسب‌ها افتاد برای انسان نیز می‌افتد؟ طبیعتاً انسان‌ها و اسب‌ها با هم متفاوت‌اند. اسب‌ها به‌تدریج توسط سازمان‌هایی حذف شدند که در آن‌ها حق هیچ اظهارنظری نداشتند. ما در سازمان‌هایی که احتمالاً تصمیم بگیرند به‌تدریج حذفمان کنند یقیناً حرفی برای گفتن داریم. به نفعمان است حرفمان را بزنیم. البته در وضعیت فعلی، ماشین‌های هوشمند نیز می‌توانند برای خودشان تصمیم بگیرند. اما این خیال‌بافی است اگر گمان کنیم وقتی به حرف آن‌ها گوش نکنیم، حذفمان خواهند کرد.
آن‌ها این نوع از عاملیت، یعنی عاملیت انسانی را ندارند. اما توانایی‌شان در انجامِ بهتر وظایفی مشخص، در مقایسه با ما، دلیلی کافی است که به ‌آن‌ها اجازه دهیم زندگی‌مان را شکل دهند، البته اگر خودمان تصمیم به این کار بگیریم. درست همان‌گونه که به خودروها اجازه دادیم به زندگی‌مان سروشکل دهند.درعین‌حال، جنبه‌های منفی آشکاری هم وجود دارند، مانند خطر وقوع فاجعه! یعنی روزی سیستم‌های هوشمندی که ساخته‌ایم از کنترلمان خارج شوند. مثلاً اگر آن‌ها از ما به‌مراتب هوشمندتر شوند، آیا همچنان دستورات ما را انجام می‌دهند؟ آیا اصلاً برای ما اهمیتی قائل خواهند شد؟ و البته این نکته هم مهم است که بدانیم در حال حاضر و شاید برای همیشه، آن‌ها فاقد وجدان، قلب و روح خواهند بود. ما آن‌ها را ساخته‌ایم تا افق‌هایمان را گسترده‌تر کنیم، اما اگر نتوانیم آن‌ها را محدود به دیدگاهی انسان‌محور نگه داریم، شاید این آخرین کاری باشد که انجام می‌دهیم!
منبع: قدس آنلاین

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.